انیشتین دركنار دكتر حسابی ((عكس+مطلب))
اکتبر 10, 2008 در 5:36 ب.ظ. | نوشته شده در مقاله, مطلب جالب, مطلب علمی, آموزش, ایران زمین, تاریخی, عکس | 64 دیدگاهبرچسبها: انيشتين
راز پیشرفت غربی ها
پروفسور حسابی چند نظریه مهم در علم فیزیک داشتند که مهم ترین و آخرین آن ها نظریه بی نهایت بودن ذرات بود , در این ارتباط با چندین دانشمند اروپایی مکاتبه و ملاقات می کنند و همه آنها توصیه می کنند که بهتر است که بطور مستقیم با دفتر پروفسوراینشتن تماس بگیرد بنابراین ایشان نامه ای همراه با محاسبات مربوطه را برای دفتر ایشان در دانشگاه پرینستون می فرستند بعد از مدتی ایشان به این دانشگاه دعوت میشوند و وقت ملاقاتی با دستیار اینشتن برایشان مشخص میشود پس از ملاقات با پروفسور شتراووس به ایشان گفته می شود که برای شما وقت ملاقاتی با پروفسور اینشتن تعیین می شود که نظریه خود را بصورت حضوری با ایشان مطرح کنید. پروفسور حسابی این ملاقات را چنین توصیف می کنند: وقتی برای اولین باربا بزرگترین دانشمند فیزیک جهان آلبرت اینشتن روبه رو شدم ایشان را بی اندازه ساده , آرام و متواضع یافتم و البته فوق العاده مودب و صمیمی! زودتر از من در اتاق انتظار دفتر خودش , به انتظار من نشسته بود و وقتی من وارد شدم با استقبالی گرم مرا به دفتر کارش برد و بدون اینکه پشت میزش بنشیند کنار من روی مبل نشست , نظریه خود را در ارتباط با بی نهایت بودن ذرات برای ایشان توضیح دادم ، بعد از اینکه نگاهی به برگه های محاسباتی من انداختند ، گفتند که ما یکماه دیگر با هم ملاقات خواهیم کرد یکماه بعد وقتی دوباره به ملاقات اینشتن رفتم به من گفت : من به عنوان کسی که در فیزیک تجربه ای دارم می توانم به جرات بگویم نظریه شما در آینده ای نه چندان دور علم فیزیک را متحول خواهد کرد باورم نمی شد که چه شنیده ام , دیگر از خوشحالی نمی توانستم نفس بکشم , در ادامه اما توضیح دادند که البته نظریه شما هنوز متقارن نیست باید بیشتر روی آن کار کنید برای همین بهتر است به تحقیقات خود ادامه دهید من به دستیارم خواهم گفت همه امکانات لازم را در اختیار شما بگذارند, به این ترتیب با پی گیری دستیار و ارسال نامه ای با امضا اینشتن، بهترین آزمایشگاه نور آمریکا در دانشگاه شیکاگو، باامکانات لازم در اختیار من قرار دادند و در خوابگاه دانشگاه نیز یک اتاق بسیار مجهز مانند اتاق یک هتل در اختیار من گذاشتند , اولین روزی که کارم را در آزمایشگاه شروع کردم و مشغول جابجایی وسایل شخصی بر روی میزم و کشوهای آن بودم , متوجه شدم یک دسته چک سفید که تمام برگه های آن امضا شده بود در داخل یکی از کشوها جا مانده است , بسرعت آن را نزد رئیس آزمایشگاه بردم و مسئله را توضیح دادم , رئیس آزمایشگاه گفت این دسته چک جا نمانده متعلق به شما است که تمام نیازمندیهای تحقیقاتی خود را بدون تشریفات اداری تهیه کنید این امکان برای تمام پژوهشگران این آزمایشگاه فراهم شده است , گفتم اما با این روش امکان سواستفاده هم وجود دارد؟ او در پاسخ گفت درصد پیشرفت ما از این اعتماد در مقابل خطا های احتمالی همکاران خیلی ناچیز است بعد از مدتها تحقیق بالاخره نظریه ام آماده شد و درخواست جلسه دفاعیه را به دانشگاه پرینستون فرستادم و بالاخره روز دفاع مشخص شد , با تشویق حاضرین در جلسه , وارد سالن شدم و با کمال شگفتی دیدم اینشتن در مقابل من ایستاد و ابراز احترام کرد و به دنبال او سایر اساتید و دانشمندان هم برخواستند , من که کاملا مضطرب شده و دست وپای خود را گم کرده بودم با اشاره اینشتن و نشتستن در کنار ایشان کمی آرام تر شده، سپس به پای تخته رفتم شروع کردم به توضیح معادلات و محاسباتم و سعی کردم که با عجله نظراتم را بگویم که پروفسور اینشتن من را صدا کرده و گفتند که چرا اینهمه با عجله ؟ گفتم نمی خواهم وقت شما و اساتید را بگیرم ولی ایشان با محبت گفتند خیرالان شما پروفسور حسابی هستید و من و دیگران الان دانشجویان شما هستیم و وقت ما کاملا در اختیار شماست آن جلسه دفاعیه برای من یکی از شیرین ترین و آموزنده ترین لحظات زندگیم بود من در نزد بزرگترین دانشمند فیزیک جهان یعنی آلبرت اینشتن از نظریه خودم دفاع می کردم و و مردی با این برجستگی من را استاد خود خطاب کرد و من بزرگترین درس زندگیم را نیز آنجا آموختم که هر چه انسانی وجود ارزشمندتری دارد همان اندازه متواضع، مودب و فروتن نیز هست . بعد از کسب درجه دکترا اینشتن به من اجازه داد که در کنار او در دانشگاه پرینستون به تدریس و تحقیقاتم ادامه دهم.
دكتر حسابی و مادرش
64 دیدگاه »
RSS feed for comments on this post. TrackBack URI
بیان دیدگاه
وبنوشت روی WordPress.com.
Entries و دیدگاهها feeds.
سلام
آقاي پرفسور حسابي و پرفسور انيشتين از مفاخر جهان هستند كه مي توانند الگوي خوبي در جهت پيشرفت منش هاي انساني باشند .
خواهشمند است اطلاعات بيشتري از زندگي اين دو انسان بزرگ برايم ارسال نماييد
با تشكر
Comment by عطاالهي— دسامبر 13, 2008 #
عالی بود ممنون .شعف دکنر رو با تمام وجودم احساس کردم .خدا رحمتش کند
Comment by سمیه— ژانویه 11, 2009 #
adam veghean sharmande mishe ke hata nemitoone ghadre bozorgane elme irano dashte bashe che berese mesle oona bashe!!
Comment by roz— فوریه 27, 2009 #
سلام
بچه ها هیچ میدونید ، زمانی که مرحوم دکتر حسابی برنده جایزه نوبل شد ، وقتی به او گفتند چه جایزه ای میخواهد ، او گفت :
********** صد متر مربع از کره ماه را بنام ایرانیان ثبت کنند ********
پرافتخارتر از این تا حالا شنیدی ….!
Comment by aki— مارس 1, 2009 #
مطالب کم بود ولی خوب بود می تونید برای اطلا عات بیشتر درباره ی دکتر حسابی به کتاب ((استاد عشق)) نوشته ی ایرج حسابی (پسر دکتر حسابی ) مراجعه کنید.
Comment by راز— مارس 29, 2009 #
سلام
دکتر حسابی هرگز برنده جایزه نوبل نبوده اند. می تونید تو گوگل جستجو کنید
داستان های مسخره ایرج حسابی رو هم به این سادگی باور نکنید. عکس بالا هم تقلبی هستش. اینم لینکش:
http://en.wikipedia.org/wiki/Kurt_G%C3%B6del
عکس دکتر گودل به جای دکتر حسابی. اگه کسی عکسی یا مطلبی درباره انیشتین و حسابی داره، خوشحال می شم ببینمش.
Comment by kaveh— آوریل 10, 2009 #
gn از شما برای تهیه این متن ممنونم.واقعیت مهمی رو گفتین.
منتظر مقالات شما در مورد دکتر حسابی میمونم.
thanks so much
Comment by z.sh— مِی 4, 2009 #
من مطالب وبلاگ شما را به دقت مطالعه کردم روح استاد را شاد کردید و تمام خوانواده و همیاران استاد را قرین امتنان.
Comment by ایرج حسابی— مِی 20, 2009 #
دکتر حسابی هرگز برنده جایزه نوبل نبوده اند به اين سايت مراجعه کنید:http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_Nobel_laureates_in_Physics
Comment by lara— مِی 31, 2009 #
درود به شما دوست بزرگ منش و بزرگ انديشم, اگر امثال شما يادي از مفاخران و بزرگان علممان كنند. سپاس نثار شما, بدرود.
Comment by بلال— جون 12, 2009 #
سلام
به خاطر اطلاع رسانيتون ممنونم.
Comment by فائزه— ژوئیه 20, 2009 #
این شخص که در کنار دکتر انشتین ایستاده کورت گودل ریاضی دان معروف آلمانیست . بیشتر تحقیق کنید . اسطوره پردازی و حاشیه گرایی ما را به این روز انداخته . دکتر حسابی افتخار ماست . شما هم چنین باشید. متشکرم
Comment by سلام— ژوئیه 23, 2009 #
سته نباشید ممنون از نوشته خوبتون فقط خواستم به اونی که نمظر داده و داستان های مهندس حسابی رو مسخره دونسته بگم اگر نظری دارید می تونید به جای توهین به ازددیگران اونو محترمانه تر بگید،ممنون منتظر مطالب بیش تر و بهتر شما می مونم.HANA
Comment by HANA— آگوست 6, 2009 #
االبته بزرگترین راز پیشرفت غربی ها این است که اینقدر برای شهرت دروغ نمی گویند
Comment by hi— آگوست 12, 2009 #
سلام ممنونم به تحقيقم كمك كرديد
Comment by masoud— آگوست 17, 2009 #
اي كاش هدف پرفسور حسابي ها درك شود.
Comment by نوشين— آگوست 20, 2009 #
سلام
دوست عزیز این تصویری که گزاشتین تصویر انشتین و دکتر حسابی نیست!!!
اون شخصی که عینک داره «گودل» هست نه «دکتر حسابی»
خودتون به آدرس تصویر نگاه کنین:
تو ادرس تصویر هم به اسم «Godel» (گودل) و «einstein» (انشتین) اشاره شده!!!
متاسفانه شخصیت بزرگ دکتر حسابی رو به جای اینکه با علمش بشناسیم با اسمش میسناسیم!
به جای اینکه اسم دکتر حسابی رو کنار انشتین پررنگ کنیم، چه بهتره اسم ایشون رو پررنگ تر نشون بدیم نه اینکه به واسطه اسم یکی دیگه مشهور نشونش بدیم!
در هر صورت امیدوارم از این نحوه تبلیغی برای مفاخر بزرگ ایران که تبلیغی معکوس هست دست برداریم و شخصیت علمی امثال دکتر حسابی رو با توجه به علم خودش بشناسیم نه با توجه به اسم انشتین!!!
اون تصویر و اسم تاپیک رو هم لطفا اصلاح کنین.
خدانگهدار
Comment by محمد— سپتامبر 3, 2009 #
رراراجع به این مرد به این بزرگی خیلی کم لطفی کردین میشه زندگی نامه کامل آقای حسابی را برای من میل کنید متشکرم.
Comment by معصومه— سپتامبر 3, 2009 #
این شخص که در کنار دکتر انشتین ایستاده کورت گودل ریاضی دان معروف آلمانیست . بیشتر تحقیق کنید . اسطوره پردازی و حاشیه گرایی ما را به این روز انداخته . دکتر حسابی افتخار ماست . شما هم چنین باشید. متشکرم
کورت گودل یا دکتر حسابی.
کور نبود میدید که اون دکتر خودمونه
Comment by مهدی— نوامبر 10, 2009 #
زنده باد یاد و خاطره دکتر حسابی و روحش شاد
Comment by مهدی— نوامبر 10, 2009 #
خلاصه اينكه كسشر ننويسيد
ممنون
Comment by G.J— نوامبر 14, 2009 #
be omid roozi ke ke doctor hesabi olgooye hameye javanha beshe
Comment by maryam— دسامبر 7, 2009 #
سلام
لطفادرباره دکتر حسابی مطالب بیشتری بنویسید.
Comment by زهره— دسامبر 31, 2009 #
خدا رحمتش کنه،مطلب قشنگی بود،از خاطرات بزرگان بیشتر بنویسید
Comment by سلام— ژانویه 21, 2010 #
به جرات می تونم بگم که همین چند خط من را به وجد اورد .مطالب بیشتری بگذارید
Comment by elham— فوریه 1, 2010 #
مرسی ممنون از وبلایگ خوبتون
Comment by شیما— فوریه 6, 2010 #
اقا اصلا اینا همش دروغ با اون 3 تا نظریه پروفسور چیکار میکنی؟؟؟
Comment by وحید— فوریه 13, 2010 #
دوستان عزیز لطفآ اشتباه نکنند
این عکس درواقع پشت صحنه فیلم الاغها هم پرواز میکند اثر جاویدان کارگردان مشهور جک لندن میباشد.
لطفآ به خودتون بیاید واین قدر دست پاچه نشوید
Comment by abbas— فوریه 23, 2010 #
سلام.ممنون از مطلبتون…عکس تقلبیه کاملا هم مشخصه
ما ایرانی ها عادت کردیم از کاه کوه بسازیم..نمیخوام بگم دکتر حسابی چیزی بارش نبوده..عبداً…ایشون واقعا یکی از نوابغ جهان بودن…ولی لازم نیست برای بزرگ نشون دادن شخصیتشون از دروغ و خرافه استفاده کنیم…هدف دکتر بالا بردن علم بود نه شهرت…ولی الان هدف ما شهرته…پس بهتره برای شادی چنین اشخاصی راهشون رو ادامه بدیم نه نامشون…
دکتر علی شریعتی میفرمایند»حسین(ع)بیشتر از آب تشنه لبیک بود؛افسوس که بجای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند»
Comment by بهنام— فوریه 24, 2010 #
سلام.دستتون درد نكنه.خيلي به وجد اومدم. ما ايراني ها بايد به داشتن همچين نوابغي افتخار كنيم.
Comment by تينا— مارس 3, 2010 #
سلام به تمام دوستان ما به جای اینکه به عکس نگاه کنیم بهتره به کارهای دکتر حسابی نگاه کنیم که به انسان شور و شعف میده اون دوستی هم که گفته بود پرفسور حسابی جایزه نوبل رو نبدند و به پسرشون توهین کرده بود فکر نکنم ایرانی باشه واحتمالا دشمن علم و تحقیق.البته انسانی غرض ورز.
Comment by رضا از یزد— مارس 17, 2010 #
از وبلاگتون ممنون !واقعا حال کردم .من عاشق دکتر حسابی هستم و ایشون رو پرافتخارترین فرد ایرانی میدونم!!
کاش از این مرد درس بگیریم
Comment by مرجان— مارس 18, 2010 #
آقای دکتر حسابی، افراطی ناقص العقلی بیش
نبوده تا جاییکه درصدد ترجمه ی اصطلاحات
تخصصی به فارسی برآمده که هنوز هم ادامه داره
که مهندسین و دانشجو هارو سردر گم کرده. اصلا
حسابی عددی نبوده که بیاد با انیشتاین و بور و
…. همنشین بشه. اینها یه مشت جعلیات ساختگی
پسر حسابیه.
اونم که عکس گودل ریاضی دان مشهوره
Comment by AMD— مارس 19, 2010 #
salam
kheili mamnon
az onk 1matlan jaleb az 2 profssor baraye hame azizan neveshtid
omidvaram hame daneshjoyen kharej v dakhel keshavr
dars begiran
i k daneshjoye ph.d kharej az iran hastam eftekhar mikonam b in daneshmand aziz keshvaremon
boooooooooooooooooooooooooooooos
Comment by رضا آقاباباییان— آوریل 23, 2010 #
سلام دکتر حسابی سال 1941 جایزه نوبل در فیزیک را برنده شده اند
Comment by جمشید— آوریل 24, 2010 #
منم منم با اقاي بهنام موافقم.عالي بود
Comment by سارا— مِی 3, 2010 #
نامه انیشتین درباره تشرف به مذهب حقه شیعه
برای نخستین بار محتوای این نامه ارزشمند منتشر و بلافاصله به فارسی برگردانده شده است
itanz.com: سرانجام پس از سالها بحث و تردید در مورد اصالت نامه انیشتین در خصوص مشرف شدن به آیین شیعه، متن کامل این نامه منتشر و پژوهشگران حوزه انیشتینشناسی تایید کردند که نه فقط دستخط بلکه محتوا و لحن نامه نیز دقیقا بر سایر نوشتههای آلبرت انیشتین مطابقت کرده و نویسنده حقیقی آن نامه انیشتین میباشد.
به گزارش خبرنگار ما تا پیش از این، همواره خبر از نگارش نامهای توسط این فیزیکدان برجسته جهانی بود که در آن ضمن اعلام رسمی پذیرش اسلام و مذهب شیعه جعفری، از برخی احادیث پرنغز این آیین به عنوان پیشرفتهترین مباحث فیزیکی و شیمیایی نام برده بود اما همواره بخشهایی از آن نامه منتشر شده بود که همین مطلب باعث تشکیک در اصالت آن شده بود.
اما اکنون برای نخستین بار محتوای این نامه ارزشمند منتشر و بلافاصله به فارسی برگردانده شده است که نشان میدهد انیشتین آن نامه تاریخی را در واقع در پاسخ به مهندس ایرج حسابی پسر پروفسور محمود حسابی نوشته بوده است. ایرج حسابی که در آن زمان 17 سال داشته و در سال دوم دبیرستان تحصیل میکرده است (توضیح: ایرج حسابی در کتاب “من و پدر اعجاب انگیزم” خاطر نشان ساخته که پروفسور حسابی تاکید داشته فرزندش باید هر سال دبیرستان را دو بار بخواند تا پایهاش قوی شود) اخیرا فاش ساخته است که نامه تاریخی مذکور در واقع از طرف انیشتین خطاب به او نوشته شده بوده است.
متن کامل این نامه که چند روز پیش از درگذشت آلبرت انیشتین خطاب به ایرج حسابی نوشته شده بوده است و در آن صراحتا به موارد مذکور اشاره شده است به شرح زیر است. ذکر این نکته ضروری است که تا پیش از این بخشهایی از این فقط بخشهایی از نامه منتشر شده بودند که در متن زیر بولد شده هستند و جملاتی که با حرف معمولی نموده شده اند منتشر نشده بودند:
ایرج حسابی عزیز
سی و هفتمین نامه تو را دریافت کردم. شخصا از اینکه جوانی در سن و سال تو از آن سوی دنیا با این جدیت برای من نامه مینویسد و هر بار از جوابهای تند و کوتاه من نمیرنجد یا از رو نمیرود شگفتزدهام. در مورد پدرت برای سی و هفتمین بار خاطر نشان میسازم که من چنین شخصی را به خاطر نمیآورم اما ممکن است یکی از دانشجویان من در پنسیلوانیا بوده باشد. به خاطرم میآید در طی این دهها سال تدریس، چند دانشجوی باهوش هم از خاورمیانه داشتهام که شاید پدر تو هم یکی از آنها باشد اما داستانهایی که در مورد من و ایشان نوشتهای همگی مضحک هستند و بیم آن دارم در آینده با انتشار آنها موجبات مضحکه شدن خودت و پدرت و من و تمام کسانی که آن خزعبلات را باور می کنند را فراهم آوری. عکسی هم که فرستادهای مربوط به من و آقای گودل است که یک ریاضیدان و منطقدان بزرگ جهانی است. امیدوارم اگر -آنچنان که می گویی- پدرت یک استاد برجسته فیزیک است، در تعلیم و تربیت علمی تو تا آن حد که بتوانی آقای گودل را از ایشان تشخیص دهی بکوشد.
من نامههای دیگری هم از خاورمیانه و به خصوص ایران در چند سال اخیر داشتهام که متاسفانه هیچکدام از آنها ربطی به فیزیک نداشتهاند. همین چندی پیش فرد دیگری با امضای Doctor Haj Molla Ali Kallepaz e Dinparast چند نامه برای من نوشته بود و اصرار داشت که من رسما اعلام کنم “در پی مکاتبات با پیشوای جهان اسلام جناب سید حسین بروجردی به دین اسلام و مذهب حقه شیعه جعفری میگروم.” من البته مختصر آشنایی با دین اسلام داشتهام اما مطلقا تا پیش از آن نام فرد مذکور و آن مذهب مذکورتر را نشنیده بودم. از این رو کنجکاو شده و در وقت استراحتم در هنگام نوشیدن قهوه از یکی از اساتید متخصص در ادیان و مذاهب خاورمیانه و هند درباره آن پرسیدم که وی گفت چیزهایی درباره مذهب شیعه مطالعه کرده است و گفت که آن یکی آیینی است که پیروان آن گمان میکنند مذهب شیعه بهترین و کاملترین مذهب روی زمین است و تنها راه نجات و رستگاری بشر است. بعد هم چیزهای بامزهای درباره برخی باورهای معتقدان به این مذهب گفت که باعث انبساط خاطر شد. از جمله گفت که آنها معتقدند در نخستین شب دفن یک مرده، دو فرشته وحشتناک – به گمانم با نامهای نوپنیس و نام دیگری شبیه آن- با گرز آتشین بر سر جنازه میآیند و سوالهایی از وی درباره معتقدانش میپرسند و اگر آن بدبخت بلد نباشد یا دچار استرس پیش از امتحان شود آنقدر او را فشار میدهند که روغنش درآید! همچنین او میگفت آنها پس از مرگ کسی که به اندازه کافی عبادت نکرده باشد به یک نفر پول می دهند تا به جای او عبادت کند. مثل اینکه پس از درگذشت یک کاتولیک که به به اندازه کافی یکشنبهها کلیسا نرفته است، بازماندگانش پول بدهند تا به جای او مکررا و به سرعت به کلیسا برود!
این موضوع ما را به قدری خنداند که اشک در چشمان من در هنگام شنیدن اعتقادات مذهب شما جمع شد. سپس عمیقا تحت تاثیر قرار گرفتم که چرا عدهای از این افراد به جای اصلاح این باورهای شگفتانگیز خود و مردمشان، در پی آن هستند که افرادی چون من را به آیین خود دعوت کنند. اما در رابطه با شخص مذکور کسی ایشان را نمیشناخت اما من چندین بار دیگر در نامههای مشابه نام ایشان را مشاهده نمودم که البته بعید نیست وی نیز فرد محترمی باشد که همچون اینجانب ملعبه ذهن سادهلوح دیگران شده باشد.
حسابی عزیز، نوجوان چسبنده
امیدوارم این نامه را علاوه بر مطالعه به دوستان و همفکرانت هم منتقل کنی تا دیگر شاهد چنین پیشنهادهای ابلهانه و گستاخانهای نباشم. اکنون که مرض پیری مرا از کار انداخته و سست کرده است ماه مرتس (مارس) از سال 1954 است که من مقیم آمریکا و دور از وطن هستم و اعصاب کافی حتی برای خندیدن هم ندارم. گذشته از این بدانید و آگاه باشید که تنها چیزی که من بدان عمیقا معتقدم نظریه نسبیت خودم و نظریه “تنها چیزی که نهایت ندارد خریت است” ناپلئون است که اگر همه دنیا بخواهند من را از این اعتقاد پاکیزه پشیمان سازند هرگز نخواهند توانست حتی من را اندکی دچار تردید سازند!
خیالبافیهای کودکانه برخی از هموطنان شما تا به آنجا رسیده که در یکی از نامهها با کمال حیرت مشاهده کردم که نویسنده حتی چیزی شبیه به سناریو هم برای اینجانب نوشته است که البته بیشتر به آثار کمدی و بلاهتآمیز شباهت داشت. بخشهایی از ایننامه را برای شما نقل میکنم چون بسیار عبرتآموز است. در بخشی از آن نامه، نامهای از قول من به آن آقایی که نمیشناسم کیست نوشته شده که در آن آمده:
همانگونه که آقای بروجردی – مقیم شهر قم / در ایران – می¬دانند : من در آگوست 1939 7طی نامه¬ ای به روزولت – رئیس جمهور وقت آمریکا – او را از پیشرفت آلمان نازی – که در ابتدای جنگ جهانی دوم بود – در مسئله شکافتن اتم و آزاد کردن و مهار انرژی عظیم آن جهت کشتار و نابود کردن آنی برخی شهرها مطلع ساختم و اکیداً به او گفتم که برای بازداشتن آلمان نازی از این نقشه جنایت امیز … باید ابرقدرتی چون آمریکا – که به نظر من عاقل¬ ترین و … خونسردترین ابرقدرت¬ های دنیای فعلی است – سریعاً گروهی را مأمور بررسی و تحقیق علمی – در شکافتن هسته اتم – بنماید و به سرعت باید بمب اتم را بسازد چون دیر یا زود این سگ از زنجیر در رفته – یعنی آدولف هیتلر نژآدپرست خونخوار – آن (بمب اتم) را ساخته و چون ببیند از راه جنگ متعارف حریف تمامی دنیا نمی¬ شود – حتماً متوسل به آن شده و لااقل چندین شهر بزرگ را هدف بمب اتمی خود قرار می¬دهد. اما وقتی آمریکا … آن را از قبل ساخته و اعلان نموده باشد یدگر امثال هیتلر دیوانه نمی¬ توانند دنیا را به آتش بکشند! پس جناب پاپ پیوس دوازدهم نیز – که آغاز دوره پاپی وی برا مسیحیان کاتولیک جهان / از همان سال 1939 بود – فتوا به این امر صادر کرد و فقط اکیداً قید نمود که : هرگز نباید از این سلاح اتمی برای جنگ – حتی با خود نازی¬های آلمان – استفاده شود سپس من نامه¬ ای به محضر شریف پیشوای اسلامی آن زمان سید ابوالحسن (ابوالحسن اصفهانی – که مقیم نجف بودند – نوشتم / ایشان نیز در جواب گفتند که : از باب ناچاری لازم است که بمب اتم ساخته شود تا آلمانی¬ ها بهراسند و دست به حمله اتمی به هیچ کشوری نزنند . ولی استعمال این سلاح مرگبار در قانون اسلام بطور کلی ممنوع است و هرگز نباید از آن – به نحو ابتدایی – استفاده شود حتی علیه خود آلمان نازی باز تأکید می¬کنم . تا آنجا که امکان دارد نباید سلاح اتمی بکار گرفته شود و باید با اسلحه متعارف با آلمان نازی مقابله کرد”
کار تا آنجا پیش میرود که نظریه نسبیت من هم درگیر اعتقادات مذهبی شما شده و من با خواندن کتابی از فردی به نام آقای علامه مجلسی متوجه میشوم که: “هنگام برخاستن از زمین دامن یا پای مبارک پیامبر اسلام به ظرف آبی می¬خورد و آن ظرف واژگون میشود. اما بعد از این که پیامبر اکرم (ص) از معراج جسمانی باز میگردند مشاهده میکنند که پس از گذشت این همه زمان هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است … و آنگاه اینشتین این حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینهی “انبساط و نسبیت زمان” دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن مینویسد….!“
این مهملات به همینجا هم ختم نمیشود و تا حد اهانت به یکی از بزرگترین تمدنهای بشری، یعنی تمدن شرق دور آنهم از زبان و قلم من ادامه مییابد که البته با ناکامی من هم که دور از چشم سناتور مککارتی نامههای فوق محرمانهای برای آن آقا (که با ایکس شماره میخورند!) مینویسم همراه است:
… در مقیاسهای کوچکتر نیز همواره ناکام بوده ام. هنگامی که ورزشهای رزمی از جمله کاراته / جودو/ و کنگ فو و مانند این چیزها {…} از شرق وحشی بی تمدن و خرچنگ خوار – یعنی چین و ژاپن و کره – به وسیله اروپا و آمریکا آمد / من از جمله مخالفان این گونه ورزش ها بودم و تأکید می¬کردم که چنین آداب و رسول وحشیانه¬ ای خشونت را در جامعه رواج می¬دهد … ولی همه مانند دیوار گچی (!) به من نگاه کردند و هیچ نگفتند و چنان که خود حضرتعالی ( =آقای بروجردی برای من در جواب نامه ایکس – 25) مرقوم فرموده ¬اید . در اسلام … حتی کندن یک مو یا ایجاد یک خراش سطحی و یا حتی اندک ناراحت ساختن یک انسان – غیر مجاز و ممنوع است !! . آری ! سیاست فقط فکر لحظه ¬های هیجان ¬آور را در سر می¬ آورد، حال آن که این عملکردهای سیاسی همچون قوانین معادلات ریاضی نتایج و عواقبی جبران ناپذیر و غیر قابل دفع را در پی می¬ آورد!! و اکنون ای جناب … بروجردی، ای پیشوای خردمند و ای پدر مهربان بسیار از شما سپاسگزارم که در 1952 در پی مرگ (وایتسمن) – رئیس جمهور وقت اسرائیل هنگامی که من از شما تقاضای مشاوره کردم که / آیا ریاست جمهوری اسرائیل را – که رسماً و علناً به من پیشنهاد شد و همگان مرا یک یهودی دنیا دیده و مهاجر از وطن می دانستند – بپذیرم؟ / خود در جواب نامه ایکس – 32 فرمودید: انسان خداترس و خردمند چنین پیشنهادی را هرگز نمیپذیرد. هر کس به دنبال سیاست رفته آلوده شده است . پس شما خود را آلوده سیاست نکنید” لذا من نیز به بهانه اشتغالات علمی، این پیشنهاد را رد کردم.
بیش از این ادامه نمیدهم و ضمن احترام برای همه مردم دنیا و پیروان تمام مذاهب، به شما و دوستانتان که پیرو آیینی هستید که بر طبق تمام مستندات تاریخی از همان ابتدا با زور شمشیر راه آسیا و آفریقا و اروپا را گرفت توصیه میکنم که برای پرهیز از یادآوری برخی حقایق نه چندان دلپذیر در مورد اعتقادتتان، از فروکردن آنها به ذهن و روان دیگران و توهین به سایر افراد – آنهم به بهانه صلحدوستی!- دوری کنید.
در مورد خودت هم مرد جوان امیدوارم هرچه زودتر ار این مسیری که میروی برگردی. چون حدس میزنم چنین درخواستهای مکرری از طرف تو و برخی هموطنانت برای ساختن داستانهای محیرالقول عامه پسند، نشان از آن دارد که شما مردمی هستید سادهدل که عاشق افتخار آفرینیها و ستایش شدنهای خیالی هستید و در چنین محیطی هیچ بعید نیست سالها بعد حتی داستانی بسازی که در آن من به میهمانی پدرت میآیم یا دستش را در دانشگاه میبوسم یا دسته چک سفید امضا به دانشجویان ایرانی میدهم!
پسرخوبی باش و بیشتر مطالعه و کمتر خیالبافی کن
آلبرت
*** ***
Comment by sh— جون 4, 2010 #
برخوردهای اغراق آمیز و انتقاد از آن
اغراقهایی که در بیان مرتبه علمی دکتر حسابی و روابط وی با دانشمندان آن عصر در نشریات و کتابهای درسی مطرح شدهاست اعتراض برخی چهرههای دانشگاهی را بر انگیختهاست.
عکسی که به ادعای برخی منابع مربوط به دکتر حسابی و انشیتن میباشد در واقع متعلق به گودل، ریاضی دان مشهور، است. مرحوم حسابی در بیان خاطرات خود به دیداری کوتاه با آلبرت انشتین اشاره میکند که طی آن نظریه خود را برای آن فیزیکدان بزرگ مطرح کرده و انشتین از او خواسته به تحقیقاتش در آن زمینه ادامه دهد.
طرح اعطای عنوان مرد علمی سال ۱۹۹۰ در رشته فیزیک از سوی مرکز بینالمللی زندگینامهها (کمبریج) به مرحوم دکتر محمود حسابی، به دلیل بی اعتبار بودن صادرکننده آن خدمات درخشان علمی مرحوم دکتر حسابی را خدشهدار کرد.
رضا منصوری عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف و معاون سابق وزارت علوم در مصاحبهای میگوید مرحوم حسابی زمانی مقالهای میفرستد برای مجلهای در پاریس در مورد آنچه در کتب درسی مدارس ما یا برپاکنندگان کتیبهای در دانشگاه اصفهان، آن را نظریهای بسیار عمیق و برتر از نظریههای انیشتین تلقی کردهاند. بنابر اسناد تاریخی این مقاله برای داوری به سینج، نسبیتدان معروف، داده میشود که داور به دلیل برخی اشتباهات محاسباتی آن مقاله را برای چاپ نمیپذیرد.
دکتر هادی اکبرزاده رییس انجمن فیزیک ایران نیز گفت بخشی از مطالبی که در مورد مرحوم دکتر حسابی از جمله همکاری و ارتباط وی با انشتین مطرح میشود اغراقآمیز و غیر واقعی است. وی همچنین گفت: انجمن فیزیک ایران در سالهای اخیر همواره با طرح این قبیل مطالب اغراقآمیز برخورد کرده و از جمله در دوره قبلی هیات مدیره انجمن طی نامهای به ریاست دانشگاه اصفهان به درج برخی مطالب غیرواقعی و اغراقآمیز در کتیبه یادبود دکتر حسابی اعتراض کردهاست.
چه بسا اگر دکتر حسابی میتوانست به عشق سرشار خود به رفع عقبماندگیها و پیشرفت کشورش غلبه کرده و آسایش کار در آزمایشگاهها و محیطهای علمی پیشرفته غرب را به شوق خدمت در جامعه عقب نگهداشتهشده ایران دهههای نخست سده ۱۳۰۰ رها نکرده و تحقیقات علمی موفق خود را در عرصه فیزیک پی میگرفت، روزی به فیزیکدانی نامدار در عرصه جهانی و صاحب نظریه تبدیل میشد؛ اما روح بلند و متعهد دکتر حسابی که با اغنای خودخواهانه حس علمدوستی و کسب عناوین و افتخارات فردی سیراب نمیشد، آینده دیگری را برای او رقم زد. [۶]
Comment by sh— جون 4, 2010 #
http://chaay.ghoddusi.com/2009/12/post_1088.html
« هدفمندسازی یارانه ها: بهبود کارآیی یا زوال عقلانیت اقتصادی؟ | صفحه اول | … »
26 آذر 88
شیادی زیر لوای نام مرحوم حسابی
این بار کسی که میگوید محمود حسابی آن چیزی که ادعا میشود نیست؛ دکتر رضا منصوری فیزیکدان برجسته ایرانی است که اصولن دکتر حسابی را در عرصه عمومی ایران معرفی کرد و حالا ظاهرن کمی از این کرده خود پشیمان است. میتوانید متنش را این جا بخوانید. ضمنن از کسانی که عضو بالاترین هستند دعوت میکنم مطلب رضا منصوری را (با این لینک) به بالاترین بفرستند.
مطلب رضا منصوري:
زماني كه قرار بود از مرحوم حسابي تجليل شود، زماني كه قرار بود از سناتور انتصابي محمدرضاشاه ولي بنيانگذار فيزيك دانشگاهي ايران تجليل شود، زماني كه تهديدها عليه انجمن فيزيك ايران و شخص من (رئيس وقت انجمن فيزيك ايران ) به مدت چهار ماه تا كنفرانس فيزيك ايران در شيراز در شهريور ماه 1366 ادامه داشت، زماني كه نمايندگان حراست دانشگاه شيراز بنده را تهديد كردند كه حق نداريد نام حسابي را در اين كنفرانس ببريد، و زماني كه جناب آقاي دكتر حداد عادل با جسارت در بزرگداشت آن مرحوم سخنراني كردند كسي فكر نمي كرد يك قدرداني ساده باعث اين همه دردسر ملي و شرمساري اهل علم ايران بشود.
از حسابي بنيان گذار فيزيك دانش گاهي ايران، كه نظريه اي «غلط و بي ربط» (تاکید از چای داغ) در مورد ماده نوشت، و با پرداخت تقلبي ايرانش كردند، از حسابي كه تنها ده دقيقه در يكي از زمان هاي ديدار « اولين مرد علمي سال » دويست دلار عمومي انيشتين با وي صحبت كرده بود، اكنون امامزاده اي ساخته اند، سيدي و عارفي حافظ قرآن و دانشمندي در قد و قوارة نيوتون و انيشتين (به كتب درسي مراجعه كنيد )، فرهيخته اي كه در يك مراسم نوروزي انيشتين، شرودينگر، فرمي، ديراك، و بور را در منزلش دعوت مي كند، و اين دانشمندان را مسحور تمدن (تخيلي ) ايران و آيين هاي ملي ما مي كند.
اخيراً مشتي دروغ و اكاذيب كه در كنار عكسي از انيشتين با شخصي كه ادعا شده است مرحوم حسابي است در رسانه ها چاپ شده يا منعكس شده است . اين اكاذيب به نام خاطرات ايرج حسابي، فرزند آن مرحوم، به چاپ رسيده است . شخصي كه در عكس كنار انيشتين ايستاده است گودل (رياضي دان مشهور ) است و نه حسابي ! شيادي تا به اين حد ! در توضيحات زير عكس ادعا شده است انيشتين همراه با خواهرش در مراسم نوروز شركت كرده است . مراجعه به تاريخ نشان مي دهد كه خواهر انيشتين تنها در سال هاي 1940 تا 1946 در پرينستون بوده است . در اين سال ها نه حسابي در پرينستون بوده است نه بور، نه فرمي، نه شرودينگر، و نه ديراك . يعني جامعة ما تا اين حد زبون و پست شده است كه براي قهرمان سازي به منظور رفع عقده هاي حقارت تا
به اين حد به دروغ نياز دارد؟
كجاست شرف حرفه اي رسانه هاي ما كه به اين سهولت گول دروغ پردازان را مي خورد! مرحوم حسابي زماني مقاله اي مي فرستد براي مجله اي در پاريس در مورد آنچه كتب درسي مدارس ما، يا برپاكنندگان كتيبه اي در دانشگاه اصفهان، آن را نظريه اي بسيار عميق و برتر از نظريه هاي انيشتين تلقي كرده اند .
نسبيت دان معروف داده مي شود . داور متوجه ،(Synge) بنا به اسناد تاريخي اين مقاله براي داوري به استاد سينج مي شود كه حسابي حتي در محاسبة يك پتانسيل سادة كروي اشتباه كرده است، محاسبه اي كه دانشجويان كارشناسي ما به سهولت انجام مي دهند. به اين ترتيب مقاله براي چاپ پذيرفته نمي شود.
ما تا كِي مي خواهيم به اين شرمندگي ادامه دهيم؟ تا كِي رسانه هاي ما مي خواهند به اين خفت رسانه اي ادامه دهند؟ تا كِي دانشگاه اصفهان مي خواهد اين سند بي سوادي ما را در آن دانشگاه حفظ كند و كتي به ها را برنچيند؟ تا كِي آموزش و پرورش ما مي خواهد چندين نسل از بچه هاي بي گناه ما را با اين دروغ پردازي ها در مورد حسابي منحرف كند و نسل هاي بعدي را از مسير سالم رشد علمي و توسعه باز بدارد؟ با شيادي نمي توان عالِم و دانشمند
ساخت! قهرمان علمي كم از قهرمان جنگ ندارد و پيروزي در علم تنها با كار مستمر و ممارست فراوان حاصل مي شود.
از انسان هاي سادة زحمت كش و دوست دار ايران بت نسازيم و نسل ها را با دروغ تباه نكنيم!
Comment by sh— جون 4, 2010 #
http://chaay.ghoddusi.com/2009/12/post_1088.html
شیادی زیر لوای نام مرحوم حسابی
این بار کسی که میگوید محمود حسابی آن چیزی که ادعا میشود نیست؛ دکتر رضا منصوری فیزیکدان برجسته ایرانی است که اصولن دکتر حسابی را در عرصه عمومی ایران معرفی کرد و حالا ظاهرن کمی از این کرده خود پشیمان است. میتوانید متنش را این جا بخوانید. ضمنن از کسانی که عضو بالاترین هستند دعوت میکنم مطلب رضا منصوری را (با این لینک) به بالاترین بفرستند.
مطلب رضا منصوري:
زماني كه قرار بود از مرحوم حسابي تجليل شود، زماني كه قرار بود از سناتور انتصابي محمدرضاشاه ولي بنيانگذار فيزيك دانشگاهي ايران تجليل شود، زماني كه تهديدها عليه انجمن فيزيك ايران و شخص من (رئيس وقت انجمن فيزيك ايران ) به مدت چهار ماه تا كنفرانس فيزيك ايران در شيراز در شهريور ماه 1366 ادامه داشت، زماني كه نمايندگان حراست دانشگاه شيراز بنده را تهديد كردند كه حق نداريد نام حسابي را در اين كنفرانس ببريد، و زماني كه جناب آقاي دكتر حداد عادل با جسارت در بزرگداشت آن مرحوم سخنراني كردند كسي فكر نمي كرد يك قدرداني ساده باعث اين همه دردسر ملي و شرمساري اهل علم ايران بشود.
از حسابي بنيان گذار فيزيك دانش گاهي ايران، كه نظريه اي “غلط و بي ربط” در مورد ماده نوشت، و با پرداخت دويست دلار « اولين مرد علمي سال » تقلبي ايرانش كردند، از حسابي كه تنها ده دقيقه در يكي از زمان هاي ديدار عمومي انيشتين با وي صحبت كرده بود، اكنون امامزاده اي ساخته اند، سيدي و عارفي حافظ قرآن و دانشمندي در قد و قوارة نيوتون و انيشتين (به كتب درسي مراجعه كنيد )، فرهيخته اي كه در يك مراسم نوروزي انيشتين، شرودينگر، فرمي، ديراك، و بور را در منزلش دعوت مي كند، و اين دانشمندان را مسحور تمدن (تخيلي ) ايران و آيين هاي ملي ما مي كند.
اخيراً مشتي دروغ و اكاذيب كه در كنار عكسي از انيشتين با شخصي كه ادعا شده است مرحوم حسابي است در رسانه ها چاپ شده يا منعكس شده است . اين اكاذيب به نام خاطرات ايرج حسابي، فرزند آن مرحوم، به چاپ رسيده است . شخصي كه در عكس كنار انيشتين ايستاده است گودل (رياضي دان مشهور ) است و نه حسابي ! شيادي تا به اين حد ! در توضيحات زير عكس ادعا شده است انيشتين همراه با خواهرش در مراسم نوروز شركت كرده است . مراجعه به تاريخ نشان مي دهد كه خواهر انيشتين تنها در سال هاي 1940 تا 1946 در پرينستون بوده است . در اين سال ها نه حسابي در پرينستون بوده است نه بور، نه فرمي، نه شرودينگر، و نه ديراك . يعني جامعة ما تا اين حد زبون و پست شده است كه براي قهرمان سازي به منظور رفع عقده هاي حقارت تا به اين حد به دروغ نياز دارد؟
كجاست شرف حرفه اي رسانه هاي ما كه به اين سهولت گول دروغ پردازان را مي خورد! مرحوم حسابي زماني مقاله اي مي فرستد براي مجله اي در پاريس در مورد آنچه كتب درسي مدارس ما، يا برپاكنندگان كتيبه اي در دانشگاه اصفهان، آن را نظريه اي بسيار عميق و برتر از نظريه هاي انيشتين تلقي كرده اند .
بنا به اسناد تاريخي اين مقاله براي داوري به استاد سينج نسبيت دان معروف داده مي شود ، داور متوجه مي شود كه حسابي حتي در محاسبة يك پتانسيل سادة كروي اشتباه كرده است، محاسبه اي كه دانشجويان كارشناسي ما به سهولت انجام مي دهند. به اين ترتيب مقاله براي چاپ پذيرفته نمي شود.
ما تا كِي مي خواهيم به اين شرمندگي ادامه دهيم؟ تا كِي رسانه هاي ما مي خواهند به اين خفت رسانه اي ادامه دهند؟ تا كِي دانشگاه اصفهان مي خواهد اين سند بي سوادي ما را در آن دانشگاه حفظ كند و كتيبه ها را برنچيند؟ تا كِي آموزش و پرورش ما مي خواهد چندين نسل از بچه هاي بي گناه ما را با اين دروغ پردازي ها در مورد حسابي منحرف كند و نسل هاي بعدي را از مسير سالم رشد علمي و توسعه باز بدارد؟ با شيادي نمي توان عالِم و دانشمند
ساخت! قهرمان علمي كم از قهرمان جنگ ندارد و پيروزي در علم تنها با كار مستمر و ممارست فراوان حاصل مي شود.
از انسان هاي سادة زحمت كش و دوست دار ايران بت نسازيم و نسل ها را با دروغ تباه نكنيم
Comment by sh— جون 4, 2010 #
دکتر حسابی دانشمند بزرگی بودند اما اون چیزی که در مورد شاگردی ایشان در نزد اینشتین و مقاله جهانی ایشان و …که عمدتا توسط فرزندشان گفته می شود دروغ است.
Comment by علی— آگوست 8, 2010 #
در سال 1941 هیچ جایزه نوبلی اهدا نشده. می توانید به سایت نوبل مراجعه کنید.
Comment by عماد— آگوست 8, 2010 #
سلام همیشه در زمان های گوناگون افراد بی منطق و حسودی وجود دارند که با دروغ هایی احمقانه از روی حسادت دانشمندان را بد نام می کنند اینطور که من در کتاب استاد عشق که نویسنده ی آن ایرج حسابی فرزند دکتر حسابی خواندم نوشته شده که دکتر حسابی در سال 1328 ازدواج یک سال بعد صاحب فرزند اولش یعنی ایرج حسابی می شود ودر حالیکه پروفسور انیشتین در سال 1334 هجری شمسی وفات یافته پس نتیجه میگیریم شاید به حساب شما فرزند پروفسور حسابی فوق العاده نابغه بوده و در سن 5سالگی در اثر نبوغ بسیار زیادش این قابلیت را داشته است که بتواند با انیشتین مکاتبه داشته باشد.
خدا شما را هدایت فرماید.
Comment by دکتر حسینی— آگوست 29, 2010 #
با با سلام با تشکر از مطالب جالبتون و باید بگم که اون عکس مربوط به گودل و
الاینشتینه .متاسفانه ما ایرونی ها وقتی یک شخصیت برجسته رو می بینیم حسادتمون تشدید می شه و در صدد خراب کردن ای شخصیتها بر ماییم . از جمله دکتر حسابی یا دکتر شریعتی و یا خیلی های دیگه .خوشبختانه به اندازه کافی سند و مدرک هست که نظریات پروفسور حسابی در فیزیک و نشانهای علمی ایشون و زبانهایی که می دونستند و…رو تایید کنه . جالبه تو یک وبسایت خوندم که اگه دکتر حسابی تو فیزیک نظریه داشته چرا تو جهان مشهور نیست و در جواب باید گفت که مغز کوچیک این ادما اصلا درک نمیکنه که وقتی کسی خیلی عالم باشه دیگه جایی برای خپحس شهرت در وجودش نمی مونه رو درک نمی کنه.خیلی ها بودن که کارهای علمی برجسته ای داشتن ولی مشهور نبودن مثل ویلیا جیمز سیدیس که حدود چهل زبان خارجی می دونست و در 16 سالگی از هاروارد دکترا گرفت وجدانا چند نفر تو این وبسایت این نام رو تا حالا شنیدن نتیجه اینکه اگر دانشمندی مشهور نشد دلیل بر افتاده بودن و متانتشه .در هر حال بزار ادمای کوچیک و بی مقدار هر چرندی دوست دارن در مورد شخصیت دکتر حسابی بگن چون با گفتن یا نگفتن این حرفا تا هزار سال دیگه علم و نشانهای علمی هیچ دانشمندی از جمله دکتر حسابی و اینشتین وشرودینگر و…کم نمیشه.
Comment by مسعود— سپتامبر 17, 2010 #
واقعا دهن کم عقلایی مثل جناب sh با گل هم پر نمی شه . این داستنا چرت در مورد محاسبه پتانسیل کروی مهمل و چرنده چون فکر کنم اون زمان که مرحوم حسابی توی ازمایشگاههای امریکا داشت پتانسیل کروی رو محاسبه می کرد تو هنوز نطفت هم بسته نشده بود. بیاییم سعی کنیم حسادتارو کنار بگذاریم اینو هم بدونیم که توی همه زمینه های چه علمی چه ورزشی و جه سینماو… همیشه نوابغی بودن که کسی به ندرت می تونه بهشون برسه . البته می دونم برای جناب shاین موضوع قابل درک نیست.
Comment by مسعود— سپتامبر 17, 2010 #
در سال 1940و1941و1942 در فیزیک به هیچ کس جایزه نوبل داده نشد و هیچ وقت هیچ ایرانی جایزه نوبل فیزیک نگرفته است.به پیوست ح در کتاب فیزیک هالیدی جلد یک مراجعه شود.در ضمن به نقل از ویکی پدیا پل دیراک تا سال 1961 در انگلستان استاد ریاضیات کمبریج در کرسی نیوتون بوده و در سال 1961 به آمریکا می رود و در دانشگاه فلوریدا نه پرینستون مشغول به تحقیق می شود.این در حالی است که انیشتین در سال 1955 از دنیا می رود و همچنین همانطور که در یکی از نظرات نوشته شده آقای ایرج حسابی هنگام مرگ انیشتین فقط 5 سال داشته.(تاریخ تولد آقای ایرج حسابی در کتاب استاد عشق نوشته خود ایشان موجود است) همچنین من هیچ گاه در هیچ یک از کتاب های نظری فیزیک قرن بیستم هیچ اسمی از دکتر حسابی ندیده ام.
Comment by سعید— سپتامبر 27, 2010 #
بيا
با سلام دكتر حسابي افتخار ايران وايراني است .مهم نيست كه اين عكس اوست يا نه بهتر است واقعا ايشان را بشناسيم.
Comment by دكتر اميرمسعودصمدي— اکتبر 22, 2010 #
ggggggggggggggggggggggooooooooooooooooooooooooooodddddddddddd
Comment by soheil— دسامبر 17, 2010 #
مطلب خوب بود …در مورد عکس دقت کنید
کافیه در گوگل سرچ کنید:Kurt Gödel with albert einstein
Comment by Multiverse— ژانویه 11, 2011 #
واقعا برای من جالبه که جدیدا با دروغ مشکل پیدا کردید؟
مملکتمون که سراسر دروغ و تزویر است و رییس جمهورمون بزرگترین دروغ گوی دنیا!!
حالا واسه این عکس که یه اشتباه سعی دارین تصویر دکتر حسابی رو خراب کنید؟
دکتر حسابی اونقدر بزرگ بودندو هستند که با4تا کامنت خدشه ای بشون وارد نشه
(واسه اون بی شعوری که میگه دکتر عددی نبوده).
Comment by ایرانی— ژانویه 11, 2011 #
سلام
چه قدر خوب ما می تونیم دانشمندای خودمون خراب کنیم. این عکس دکتر نیست بابا. این عکس گودله. اولین ایرانی ای هم که نوبل گرفت شیرین عبادی بود. دروغ منتشر نکنید. با این کار ما فقط داریم دکتر حسابی رو خراب می کنیم.
Comment by فلانی— ژانویه 11, 2011 #
در جواب اون خری که گفته دکتر حسابی ناقص العقل بوده. تو خودت چی هستی؟ حالا مطلب ایراد داره چرا به دکتر حسابی توهین می کنی؟ فارسی کردن واژه های تخصصی کار کاملا حرفه ای و درسته. همون طور که همه جای دنیا این کارو می کنن. تو تا حالا با دانشجوهای غیر انگلیسی زبان صبحت کردی؟ دیدی شون؟ جاهای مهم غیر انگلیسی ترجمه می کنن با چه دقت و تخصصی. حالا بیا مسخره کن. تو اول خودت یه چیزی بشو به یه حدی برس بعد نظر بده.
Comment by فلانی— ژانویه 11, 2011 #
اولا برای تبلیغ شخصیت دکتر حسابی احتیاجی به عکس های جعلی و یا هرگونه اغراق نیست. همچنانکه برای نقد ایشان هم این همه دروغ پردازی و غرض ورزی کمی عجیب است. مثلا یکی از دوستان گفته سال تولد دکتر حسابی 1328 است و وقتی انیشتین فوت کرده او 5 سال داشته. برای اطلاع از زندگی تامه و سوابق دکتر حداقل میتوان به ویکی پدیا سرزد تا دید او متولد 1281 است و نه 1328. یادکتر منصوری ظاهرا برای کمرنگ کردن عبارت «بنيانگذار فيزيك دانشگاهي ايران» نوشته «سناتور انتصابي محمدرضاشاه» تا بگوید او وابسته به دربار بوده. ظاهرا ایشان فراموش کرده که دکتر حسابی وزیر فرهنگ دولت مصدق بوده و به خاطر همین عنوان تا پایان دوره پهلوی تحت فشار بوده است. یا یکی دیگراز دوستان گفته که اصولا دکتر منصوری ایشان را در عرصه عمومی ایران !!!! مطرح کرده و الان از این قضیه پشیمان است. واقعا حتی اگر جایگاه علمی دکتر حسابی هم جای بحث داشته باشد، شخصی با این همه سوابق مانند تاسیس دانشکده فنی دانشگاه تهران، سازمان انرژی اتمی، مرکز ژئوفیزیک دانشگاه تهران و … و تصدی وزارت فرهنگ دولت مصدق واقعا برای مطرح شدن در عرصه عمومی ایران !!!! چه احتیاجی به دکتر منصوری داشته است؟ برای اطلاع آن دوستی هم که به واژه گزینی ایراد گرفته باید گفت که نشان دادن توانایی یک زبان برای بیان پدیده ها و مفاهیم نوین هیچ ربطی به افراطی بودن ندارد. بسیاری از واژه های خوب و پرکاربرد فعلی مدیون واژه گزینی های آن دوره است: شهرداری به جای بلدیه، دادگستری به جای عدلیه، دماسنج به جای میزان الحراره و یا واژه هایی مانند هواپیما، دانشگاه، دانش سرا و … که برای پدیده ها و مفاهیم غربی بکار رفتند. به نظر میرسد فعالیت های فراوان پسر ایشان (ایرج حسابی) در تبلیغ برای دکتر حسابی حساسیت و بعضا حسادت عده ای را برانگیخته است.
Comment by حسن— ژانویه 11, 2011 #
سلام دوستان، من واقعا نفهمیدم چی به چی شد با این جر و بحث ها ولی همه شما را به خواندن معرفی این استاد در دایرالمعارف معتبر ویکی پیدیا برای دریافت حقیقت دعوت می کنم:
http://en.wikipedia.org/wiki/Mahmoud_Hessaby
Comment by scientific man— ژانویه 11, 2011 #
متاسفانه سال ها است که ایرج حسابی با افسانه سازی شخصیت واقعی علمی مرحوم دکتر حسابی را هم زیر سوال می برد این عکس متعلق به دکتر حسابی نیست و افسانه هایی مثل دعوت اینیشتن به جشن نوروز و غیره هم ساخته و پرداخته جناب ایرج خوان است. باعث تاسف است که برخی دوست دارند با جعل ، شخصیت مرحوم حسابی را که بدون این داستان ها هم ارزشمند است تحقیر کنند.
Comment by وفا رحمانی— ژانویه 11, 2011 #
Be Naam Khoda
Ba Arz salaam:
this is not the picture of Dr hesabi, it is kurt godel the renowned
austrian logician/ mathematician.please sEarch wikipedai you wil find the picture.
This is a very bad but exposed hoax by some circles in iran ,
Khodahahfez
eradatmnad
afrhad
Comment by farhad ghoddoussi— ژانویه 11, 2011 #
دکتر حسابی فقط 10 یا 15 دقیقه با انشتین ملاقات داشته ان هم وقتی که انستین در جنگل پیاده روی روزانه خود را انجام میداده است. اتو بیوگرافی دکتر حسابی
Comment by منوچهر— ژانویه 11, 2011 #
زندگی و کارنامه علمی دکتر حسابی نیازمند تحقیق و بررسی دقیق تاریخی است. متاسفانه اخبار نادرستی از ایشان در ذهن جامعه ایران نقش بسته است. این که مقصر ذهن اسطوره ساز ایرانی است و یا شیادی جناب ایرج حسابی، و یا هر عامل دیگر، تنها پس از بررسی دقیق تاریخی روشن می شود.
طرح این بررسی تاریخی برای پایان دادن به یکی از بزرگترین رسوایی های دوران معاصر مملکت ما پایان خواهد داد.
Comment by longlivetruth— ژانویه 11, 2011 #
Dr. Hesabi ostade khode man dar Daneshgahe Tehran boodand; mardi besyar mohtaram va ba mohabat nesbat be danesh-jooyane khod boodand va az asatide khoob va momtaze daneshgah boodand. Man moteasefam ke DOROOGH tori dar JEMEEYE IRAN nahadineh shodeh ke darad aberooye bozorgane gozashteh ra mibarad. Dr. Hesabi na JEYEZEHE NOBEL bordeh and va na HICH NAZARIEHE SHENAKHTEH SHODEHI az ishan dar ELME PHYSICS mojood ast.
Amma in az arzeshe ishan be onvane fardi ke be pishborde elm dar keshvarash komake bozorgi kard kam nemikonad. doroogh pardazi ra begozarid BARAYE HAMAN AKHOOND HA KE EMAM HOSEIN KHAGH KONAND va be mardom hokoomat kardeh va zolme ESLAMI RAVA DARAND, donyaye ELM JAYE INGOONEH SHARLATAN BAZI HA NIST
Comment by Dr.Ali-Reza Assar— ژانویه 11, 2011 #
می گن قانون سوم نیوتن رو پروفسور حسابی ارائه کرده!
Comment by محمد— ژانویه 11, 2011 #
سلا سلام دوستان
به جای اینکه انقدر با هم بحث کنید برید به این فکر باشید که چرا ما ایرانی ها تا حالا جایزه نوبل نگرفتیم درسته که دکتر حسابی نگرفته اما ما که می تونیم بگیریم . حتی من خودم ، منم از نوادگان امیر کبیرم امادارم سعی می کنم مثل اون بشم انقدر به حواشی زندگیش و چیزهایی که درباره اون میگن توجه نمیکنم .
به امید آن روز
Comment by سید محمد حسین قائم مقام فرهانی— ژانویه 25, 2011 #
سلام واقعا شما از نوادگان امیر کبیری ؟؟؟؟؟
میشه خواهش کنم ایمیلتونو داشته باشم ؟؟ باعث افتخارمه البته اگه براتون اشکالی نداره
Comment by مهدی ربانی— ژانویه 25, 2011 #
سلام دوست عزیز بله حتما چه اشکالی داره باعث سعادت بندست
mhgh_2009@yahoo.co
Comment by سید محمد حسین قائم مقام فراهانی— ژانویه 25, 2011 #
1ـ حسابی ابدا شاگرد اینشتاین نبوده و در پرینستون تحقیق نکرده است.
2ـ اینشتاین ابدا به دین اسلام توجه نداشته و این شیادی جدید از جمهوری ننگین اسلامی است و میتوان این کتاب جعلی را به دادگاه کشاند.
خاک بر سر احمقتان که این جفنگیات را بدون تحقیق قبول دارید. خاک بر سرتان!!!!!!!!!
Comment by Kian Kiani— آوریل 4, 2012 #